احمد راسخي لنگرودي . عصر امروز رفتم خانه دوست». خانه بود؛ دوست نبود، دوستي نبود! و چه دلگير بود اين خانه بيدوست. تابلوي حاوي شعر سهراب بر پيشاني ديوار در آن ضلع جنوبي سالن همچنان چشمها را مينواخت: خانه دوست كجاست؟» اين تابلو همان تابلو بود؛ اما اين بار بيشتر به چشم ميآمد. گويي غريبانه از من پرسش ديگري ميكرد: دوستِ خانه كجاست!؟» درمانده بودم كه چه بگويم. پس از لحظهاي مكث، گفتمش: اي بابا! دل خوش داري سيري چند»! از کتابفروشی های پاتوق تا کافه های کتاب
نقدی بر کتاب سارتر در ایران
اهمیت تفکر انتقادی در فضای مجازی
خانه ,بود؛ ,دوست ,خانه ,تابلو ,؟» ,پرسش ديگري ,من پرسش ,از من ,غريبانه از ,ديگري ميكرد
درباره این سایت